داستان فیلم به رسوایی سال ۱۹۷۱ بعد از تصمیم سر دبیر روزنامه ی واشنگتن پست، بن برادلی و ناشر کاترین گراهام برای منتشر کردن اسناد واشنگتن می پردازد. این اسناد نوشته و فاش شده توسط تحلیلگر ارتشی دنیل السبرگ می باشد و ثابت می کند که دولت جانسون به مردم و کنگره در مورد دخالت ارتش ایالات متحده در جنگ ویتنام دروغ گفته است و نشان می دهد که دولت نیکسون مخفیانه جنگ را تشدید می کرده است. دولت نیکسون تلاش کرد که از انتشار این اسناد جلوگیری کند و دستیار دادستان کل، ویلیام رنکوییست این پرونده را به دیوان عالی کشور برد ولی در نهایت رای به نفع اسناد صادر شد.
«جرج» نوجوانی تنها است که دوران دبیرستان را بدون کشیدن زحمت زیادی پشت سر گذاشته و در سال آخر دبیرستان به سر می برد. او با دختری پیچیده بنام «سالی» آشنا می شود و ...
«جونی» (میا واسیکفسکا) به همراه برادرش «لسر» (جاش هاتچرسون) که توسط تلقیح مصنوعی به دنیا آمده اند و همراه «ژول» (جولیان مور) و «نیک» (آنت بنین) زندگی میکنند، به دنبال پدر واقعی خود میگردند...
این فیلم داستان واقعی قتل عام تعدادی ورزشکار اسراِئیلی به دست چند فلسطینی افراطی در المپیک سال ۱۹۷۲ مونیخ است و متعاقب آن ماموریت سری یک اسرائیلی که در آن افرادی از افراد شناخته شده فلسطین و کسانی که وی تصور میکند مسئول این قتلها بوده اند را پیدا کرده و از آنها انتقام بگیرد و یک جوان یهودی به همراه تیمی شروع به انجام این عملیات میکند و در راه انجام این عملیات با نکاتی آشنا میشود و برخورد میکند که برایش غیرقابل تصور بوده و کمی وی را نسبت به اسرائیل نیز بدبین میکند...
«ویکتور ناورسکی» از یکی کشورهای اروپای شرقی تازه به نیویورک آمده است. دقیقا در همین زمان کشور او به سبب اختلالات و جنگ از بین می رود. از این رو ویکتور کسی است که هیچ کشوری ندارد، و از سوی امریکا قابل شناسایی نیست. به همین خاطر از ورود او به امریکا جلوگیری می شود، و از طرف دیگر امکان دیپورت شدن به کشور خودش هم نیست، و باید تا مشخص شدن شرایطش در فرودگاه باقی بماند...
در این کمدی رمانتیک که "آنا کندریک" در آن بازی می کند درباره سفر از عشق اول و رسیدن به عشق پایدار است و اینکه چگونه افرادی که در طول مسیر با آنها هستیم در کنار ما قرار می گیرند و ما را به سمت کسی که سرانجام سرنوشت خود را برای همیشه با او رقم می زنیم، هدایت می کنند ..