داستان، روایتگر تلاش گروهی از جنایتکاران و ساموراییها برای دفاع از یک قلعه در جریان جنگ بوشین است که به دلیل تضاد منافع میان سه نیروی متخاصم، در موقعیتی دشوار قرار گرفتهاند.
یاناجیدا کاکونوشین، سامورایی نامداری بود که به سبب اتهامی ناروا از خانه خود رانده شد و ناچار شد همراه با دخترش کینو، روزگار سختی را در فقر و تنگدستی بگذراند.
دانشجوی دانشگاه ماسایا کاکی نامهای از قاتل زنجیرهای یاماتو هایمورا دریافت میکند که به چندین قتل محکوم شده و به اعدام محکوم شده است. یاماتو زمانی یک نانوایی را اداره می کرد که ماسایا در دوران راهنمایی در آنجا رفت و آمد می کرد. یاماتو به اکثر قتلها اعتراف میکند، اما اصرار دارد که مرتکب این قتل نشده است...
این داستان به زندگی روزمرهی سه دختر همراه در شهر شلوغ توکیو میپردازد. آنها که در یک آژانس همراهی مشغول به کارند، با وجود حضور در میان مردم، احساس تنهایی و انزوا میکنند.