Su-Jeong Eom

اون یو یک بازمانده از سرطان دوران کودکی بزرگسال است. یک روز، او چهره آشنای یک بیمار اوردوز شده را می شناسد...

رئیس اداره پلیس شهر سامپو، سئونگ یو، شبیه‌سازی سرقت از بانک را سازماندهی می‌کند، اما یک پلیس مجرب بیش از حد درگیر نقش بازی می‌شود که در آن شبیه‌سازی آنطور که او پیش‌بینی کرده بود پیش نمی‌رود...

سان یون دختر 20 ساله زیبایی است که از نظر روحی دچار مشکل شده است. یک روز او به طور اتفاقی با پسری آشنا می شود و خود را فریب می دهد و فکر می کند که او یک جانور تحت طلسم شرور است...

دو دوست دانشگاهی دور هم جمع می‌شوند و خاطرات زنی را که هر دو در زمان‌های مختلف گذشته عاشق او شده‌اند را به یاد می‌آورند و به این ترتیب او را پیدا می‌کنند...

یک زوج به عنوان مدیر بخش ازدواج یک هتل و به عنوان داماد با هم ملاقات می کنند. قتلی رخ می دهد.

در کودکی پارک هون (لی جونگ سوک) و پدرش توسط کره شمالی ها دزدیده میشن پارک هون بزرگ میشه و مثل پدرش جراح قفسه سینه میشه به کره جنوبی فرار میکنه و در یکی از بیمارستان های اونجا مشغول به کار میشه اما رفتارش مثل بیگانه ها میمونه. با محیط اونجا نمیتونه خودشو وفق بده و برا اینکه عشقش رو از کره شمالی بیاره دست به هر کاری میزنه…