دو وکیل که در گذشته عاشق هم بودهاند، حالا در دو سوی یک نزاع حقوقی قرار گرفتهاند. یکی برای حفظ یک دهکده کوهستانی کوچک میجنگد و دیگری میخواهد آن را به یک پیست اسکی تبدیل کند. یک اتفاق ناگهانی باعث میشود که آنها مجدداً به هم نزدیک شوند و گذشته آنها در این دهکده کوچک زنده شود.
در طول یک شب، چهار دوست دوران کودکی یک فروشنده مواد مخدر را به قتل میرسانند، حیوانات را نجات میدهند، جسد مردهای را از بین میبرند و قدرت شکست ناپذیر دوستی واقعی را آشکار میکنند...
"دیوید کالینز" مردی خجالتی است که دوست دختر چند ساله اش "سارا" به او یک اولتیماتوم داده است، تهعد یا اتمام رابطه. او دو ماه فرصت دارد تا تصمیم بگیرد می خواهد با او بماند یا نه...
قهرمان المپیک و جنگ جهانی دوم، لوییس زمپرینی که مرتبا دچار کابوسهایی از تجربیات وحشتناکش میشود، با زن جوانی به نام سینتیا اپلوایت آشنا میشود که به همسرش تبدیل میشود. شیاطین شخصی زمپرینی به زودی به تهدیدی برای از بین بردن ازدواجش تبدیل میشوند تا اینکه او سخنان انرژیبخش بیلی گراهام را در سال 1949 میشنود. او ایمان نوظهور مسیحی خود را در آغوش میگیرد و با بخشیدن کسانی که به او ستم کردند و گسترش دادن پیام صلح و عشق، شروع به دگرگون کردن زندگیاش مینماید.
جاستین روسو زندگی عادی و فانی را با خانواده اش، گیادا، رومن و میلو انتخاب کرده است. اما وقتی الکس، خواهر جاستین، بیلی را به خانهاش میآورد تا به دنبال کمک باشد، جاستین متوجه میشود که باید مهارتهای جادویی خود را برای راهنمایی جادوگر در حال آموزش و در عین حال که مسئولیتهای روزمرهاش را انجام میدهد - و از آینده دنیای جادوگران محافظت کند.
دو پلیس کاملا متفاوت، یکی با ضریب هوشی بالا اما قدرت بدنی ضعیف و دیگر با قدرت بالا اما کودن و احمق، به عنوان پلیس مخفی به دبیرستانی اعزام می شوند و ...
ماجرا در مورد خانواده ای است که در نیویورک رستورانی دارند و در آنجا مشغول به کارند ولی تفاوت آنها با دیگران این است که میتوانند کارهای جادویی عجیبی انجام دهند که خیلی در کارها به آنها کمک میکند ولی با این حال پدر خانواده که به آنها این فنون جادویی را آموزش می دهد از آنها میخواهد تا تمامی کارهای خود را با جادو انجام ندهند و کسی متوجه جادوگر بودن آنها نشود...