Steve Feke

"جیل جانسون" مجبور می شود در خانه ای بزرگ به تنهایی پرستاری کند.ناگهان غریبه ای شروع به تماس گرفتن با او می کند."جیل" سعی می کند با پلیس تماس بگیرد اما وقتی متوجه می شود تماس از داخل خانه گرفته شده است وحشت زده می شود...

جولیا که یک پرستار بچه ، به تنهایی در حال مواظبت از دو کودک است که در این حال یک غریبه مزاحم او می‌شود و تلفن خانه از کار افتاده...

بیگانه ای که سعی می کند از دست ناسا فرار کند با پسری که با ویلچر حرکت می کند ، دوست می شود...

کارول آن با عمه‌اش در ساختمانی مرتفع می‌ماند، جایی که نیروهای ماوراء طبیعی که او را تعقیب می‌کنند بازمی‌گردند...

یک قاتل روانی یک پرستار بچه را وحشت زده می کند، سپس هفت سال بعد باز می گردد تا دوباره او را تهدید کند...