سکسانا، یک جادوگر مبتدی و کمتجربه، به دلیل نداشتن استعداد کافی، سالها در مدرسه جادوگری محبوس میشود. او با استفاده از یک طلسم جادویی، برای مدت کوتاهی به دنیای انسانها سفر میکند و ماجراهایی را تجربه میکند.
سیل ویرانگر پراگ، خانه مارسلا و جاردا را ویران کرده است. بی توجهی جاردا به حمله آسم پسرشان، منجر به تهدید مارسلا به طلاق و رفتن او به خانه مادرش می شود. مادری سلطه گر با همسری عجیب. در غیاب آنها، جاردا به اتهام مالکیت خودروی مسروقه دستگیر می شود (او مکانیکی است که گاراژش را به محل اوراق تبدیل کرده است). بنش، صاحب ماشین،.....
یک پرستار به همراه معشوق جراح خود در سال 1940 به جنبش مقاومت چکسلواکی می پیوندند.وقتی آنها لو می روند معشوقش فرار می کند و او باید جایی برای مخفی شدن پیدا کند.مردی از شهری دور افتاده می پذیرد او را مخفی کند و...