آستور گِرِی، نوازندهای اهل لسآنجلس، با وجود برخورداری از عشق و شانس شهرت در کنار دوستپسر ستارهاش، درمییابد که در صنعت خشن موسیقی، موفقیت و عشق بیهزینه نیستند و زندگی او بینقص نیست.
فرزندان جان و ایلین کرولی از بیماری ارثی بسیار نادری رنج می برند و در حالیکه دیگر هیچ امیدی نیست، جان محققی را میابد که تمامی جامعه محققین و دانشمندان وی را به دلیل روش های غیر رسمی اش نفی میکنند اما شاید که او بتواند فرزندان آنها را معالجه کند …
کارآگاه نیک برکات فکر می کرد که برای کار در دایره ی جناییِ پورتلند آمادست , تا اینکه شروع به دیدن چیزهایی کرد که توضیحی براشون نداشت . و بعد از ملاقات با آخرین بازمانده ی خانوادش , نیک به رازی که در پس این وقایع هست پی می بره . نیک مثل بقیه ی آدمها نیست , اون از نوادگانِ نسلی از شکارچی هاست که به اسم “گریم” شناخته می شن. کسانی که مسوول جلوگیری از تکثیر موجوداتِ ماورالطبیعه هستن. و این گونست که داستانِ نیک آغاز می شه , در حالی که در ابتدا نسبت به این جریان بی میله ولی در حالی که مشغول کار بر روی پرونده های جنایی به همراهِ همکارش هست به جریاناتی بر می خوره که باعث می شه با دنیای این موجوداتِ انسان نما ارتباط برقرار کنه...