James Andrew Fraser

جلد سوم از مجموعه رمان‌های رستگاری گابریل

گابریل پس از ترک موقعیت ارزشمند خود در دانشگاه تورنتو، همراه با جولیا به دنبال ماجراجویی جدیدی می‌رود و آماده تشکیل خانواده است.

گابریل پس از ترک پست معتبر خود در دانشگاه تورنتو، سفر جدیدی را با جولیا آغاز می کند و او مشتاق پدر شدن است. با این حال، زمانی که برنامه فشرده جولیا همه چیز را فرا می گیرد، چشم انداز ایده آل گابریل به خطر می افتد...

احساسات نشاط آور گابریل و جولیا توسط یک دانشجوی توطئه گر و سیاست دانشگاهی تهدید می شود. آیا وقتی گابریل با مدیریت دانشگاه مواجه می شود، تسلیم سرنوشت دانته می شود؟...

بازیگر بیکار ریکی ریلی را از طریق یک سفر رویایی کابوس‌وار دنبال می‌کند که او به اعماق شهر نیویورک فرود می‌آید تا با یک قلدر از گذشته‌اش در جلسه دبیرستانشان روبرو شود...

فردی از گذشته جولیا با انگیزه‌های منفی بازمی‌گردد. گابریل رازهایی دارد که از افشای آنها می‌ترسد، زیرا نگران است همه چیزش را از دست بدهد. متن به این موضوع می‌پردازد که آیا رابطه آنها در مواجهه با این رازها دوام خواهد آورد یا خیر.

پروفسور امرسون حقیقت را در مورد جولیا می‌فهمد، اما جولیا دیگر منتظر او نیست و می‌خواهد رابطه خود را با او تمام کند. گابریل تلاش می‌کند تا قبل از اینکه جولیا با شخص دیگری آشنا شود، او را دوباره به دست آورد.

داستان درباره چند دانشجو است که دستگاهی رو کشف می کنند که این امکان را میدهد تا کنترل افراد دیگر را به دست بگیرند و یا دنیا را از دید آن ها ببینند و...

اکتشافی جذاب و گناه آور درباره عشق ممنوعه و رستگاری است، این فیلم داستان فرار یک انسان از جهنم شخصی خودش است .

داستان این سریال زیبا که از سال 1860 شروع می شود ، درباره شخصی به نام کلن بوهمن است. او یک سرباز سابق اتحادیه آمریکایی است که به دنبال جریان قتل همسرش می رود. او به نبراسکای غربی یعنی جایی که “جهنم متحرک” نامیده می شود می رود ، شهری که به بی عدالتی و بی قانونی مشهور است این شهر در حال ساختن راه آهن به سمت اقیانوس آرام است و وقتی قبیله ای برای نابودی خط آهن اقدام می کند، همه چیز پیچیده تر می شود...