داستان درباره یک مادر مجرد است که برای برگزاری جشن توپ تعطیلات با قنادی محبوب دخترانش همکاری میکند. این همکاری میتواند به دلایل مختلفی مانند ایجاد خاطرات خوش برای فرزندان، کمک به قنادی یا حتی شروع یک دوستی جدید باشد.
در طول هرج و مرج برنامه ریزی یک جشنواره کریسمس و رقابت برای جایزه "برترین لژ زمستانی"، یک مسافرخانه دار، علاقه خود به موسیقی و شریک موسیقی سابقش را مجددا احیا می کند...
پس از غرق شدن یک کشتی، شخصی میلیاردر بنام "الیور کویین" مفقود میشود و به مدت پنج سال همه فکر میکردند که او مرده است، اما 5 سال بعد در یک جزیرهی دور افتاده او را پیدا می کنند. او به شهر خودش یعنی "استارلینگ سیتی" نزد مادر و خواهر و بهترین دوستش برمیگردد، که بلافاصله آنها متوجه تغییر رفتار "اُلیور" میشوند. "اُلیور" با شخصیت جدیدی که پیدا کرده قصد دارد با تمام بدی ها و خلاف ها درون شهرش مبارزه کند ولی در عین حال شخصیت قدیم خودش رو هم حفظ کند...