داستان درباره یک مادر مجرد است که برای برگزاری جشن توپ تعطیلات با قنادی محبوب دخترانش همکاری میکند. این همکاری میتواند به دلایل مختلفی مانند ایجاد خاطرات خوش برای فرزندان، کمک به قنادی یا حتی شروع یک دوستی جدید باشد.
خواستگاری ناشناس برای هر شب حنوکا برای اپتومتریست سارا هدیه ای می فرستد. در سفر برای یافتن ستایشگر مخفی خود، او متوجه می شود که عشق واقعی او ممکن است کسی باشد که هرگز انتظارش را نداشت...
ایوی سندرز با اخلاق ملایم به عنوان پیشخدمت در کلرادو کار می کند و ناامیدانه عاشق مدیر خود، جیس وینترز است. اگرچه او چهار سال است که آنجا بوده است، اما هرگز به سمت جیس حرکت نکرده است...