پس از تلاشی ناموفق برای اغوای معلم انگلیسی خود، الکس 16 ساله از مدرسه شبانه روزی فرار می کند تا به دنبال پدر بیولوژیکی که مادرش همیشه پنهان می کرد بگردد و راز تاریک ریشه های خود را بفهمد ...
گبی و خانوادهاش برای کریسمس به لسآنجلس میروند تا مادر در حال مرگش را ببینند. گبی در آنجا متوجه خیانت شوهرش میشود، با مادرش که دائم از او انتقاد میکند بحث میکند، تلاش میکند با دخترش ارتباط برقرار کند و با خطر از دست دادن شغلش روبروست. این تعطیلات برای آنها به تعطیلاتی پر از چالش تبدیل میشود.
گروهبان "برنز" برای انجام وظیفه ، به یکی از سفارتهای آمریکا در خاورمیانه می رود . اما به دلیل اعتقادات خاص سفیر ، او در آنجا محدود شده و اختیارات کمی به دست می آورد . در نتیجه تروریستها به راحتی به آن مکان حمله کرده و با گروگانگیری به راحتی فرار می کنند . "برنز" قوانین سفیر را نادیده می گیرد و ...