در سال 1898، اوسی نش نه ساله با روحیه با پدر و برادرش در روستایی می سی سی پی زندگی می کند تا اینکه پدرش او را می فرستد تا با عمه اش در اشویل، کارولینای شمالی زندگی کند...
زنی بعد از اینکه شوهرش او را ترک می کند، به اجبار شغلی را در یک سالن مخصوص سلامتی و زیبایی قبول می کند، در حالی که کاملا ناسازگار با روحیات او می باشد ولی این فرصت را از دست نمی دهد و دو زندگی متفاوت، یکی به عنوان یک مادر مطلقه در یک شهر سنتی و دیگری به عنوان یک ماساژور که با زن های خشن و غیر قابل پیش بینی سر و کار دارد را شروع می کند…
“جولس” یک دانش آموز کالج است که تحت فشار قرار می گیرد، تا زمانی که با “اوفلیا” آشنا می شود، اوفلیا یک هکر کامپیوتر است که با کمک جولس تصمیم می گیرد انتقام بگیرد و …