یک پسر مهربان یک سگ فوقالعاده باهوش و فراری را به خانه میبرد. این سگ توسط یک موجود خطرناک از یک آزمایشگاه تحقیقات ژنتیکی تعقیب میشود. پسر باید سگ را از دست این موجود خطرناک نجات دهد...
آغاز قرن بيستم. «جان مکيب» (بيتي)، قمارباز خوش شانس و دوره گرد، وارد شهر کوچک معدني پرسبيترتان چرچ مي شود. شهرت کاذب او در هفت تيرکشي، خيلي زود ميز قمارش را در کافه ي شيهان رونق مي دهد و «مکيب» با پول هايي که مي برد، سه خيابان گرد را از شهر بيرپا مي آورد و کسب و کار تازه اي به راه مي اندازد...