داستان در پاییز سال ۱۹۹۰ در جریان است و در مورد شخصی به نام Claude Barbe می باشد که قصد دارد دزدهایی که قصد دزدی از قطار تگزاس را دارند ، از پای در بیاورد . آن ها خیلی زود در می یابند با یک فرد حرفه ای روبرو هستند …
دوین مک کارتی توسط عشق قدیمی اش آوا لورد فرا خوانده شده است تا به او برای فرار از همسر بد نامش کمک کند. هر چند دوین متوجه می شوند که هدف های اصلی آوا از آنچه که به نظر می رسد پر گناه تر است…
داستان درباره ی دختری به نام Emma، بی سرپرست و مهربان هست که در لحظات سخت زندگیش هیچ کسی رو نداره و بعد از مدت ها میفهمه که یه خواهر دو قولوی همسان داره که در یک خانواده ی پولدار زندگی میکنه ! بر حسب اتفاق این دو با هم برخورد میکنند ، و Suton که همون خواهری که توسط خوانواده ی ثروتمند به فرزندی قبول شده از Emma میخواد که در مورد مادر واقعیشون تحقیق کنند و به دلیل جداییشون پی ببرند !