جیمز، یک مزدور، در یک شناسایی به ملت آفریقایی زنگارو، شکنجه و تبعید می شود. زمانی که به شهر خود باز می گردد، تصمیم می گیرد یک کودتای نظامی را رهبری کند...
تراویس بیکل جوانی است که دچار بیخوابی است به همین دلیل تصمیم میگیرد تا شبها به عنوان راننده تاکسی در خیابانهای نیویورک مشغول به کار شود. اما شبهای نیویورک مکان خوشایندی برای گذراندن زمان نیست، چرا که خیابان مملو است از بدکارهها، معتادین و انواع انسانهای رنگینپوستی که به خاطر تعلق داشتن به طبقات پایین جامعه راهی جز توسل به بزهکاری ندارند. در این میان تراویس با دختری آشنا میشود که در یک آژانس خصوصی کار میکند اما به دلیل منزوی بودن تراویس رابطهشان راه به جایی نمیبرد. تراویس تصمیم نهایی را میگیرد و عزم خود را جزم میکند تا مانند باران خیابانهای نیویورک را از فساد و آلودگی بشوید...
یک دکتر دانا (فیلیپ مایکل توماس) به یک جامعه ی دنج و دور افتاده نقل مکان کرده و متوجه می شود که یک ویروس کشنده باعث تغییر جوانان این جامعه شده است. او سعی دارد این بیماری را درمان کند اما توطئه هایی در پشت پرده برای محافظت از این بیماری وجود دارد...