یک معلم جوان امیدوار است پس از چهار سال خدمت اجباری در یک روستای دورافتاده به استانبول منتقل شود، اما توسط دو دانشآموز به تماس نامناسب متهم میشود. پس از از دست دادن امید، یک همکار به او دیدگاههای جدیدی در مورد زندگی ارائه میدهد...
آیدین، بازیگر بازنشسته ای است که حالا یک هتل کوچک در مرکز آناتولی را اداره می کند و روابطش با همسر جوانش، نهال بسیار خروشان و جنجالی شده است و خواهرش نکلا هم در تلاطم طلاقی است که اخیراً پشت سر گذاشته...
در دشتهای آناتولی،دادستان محلی،کمیسر پلیس و یک پزشکی جستجویی برای پیدا کردن قربانی یک قتل را هدایت می کنند.اما جستجوی حقایق دیگری در مورد قتل را آشکار می کند و...
"عیسی "مدرس دانشگاهی است که نسبت به همسر جوانتر خود "بهار" بی توجه است."عیسی" که خودشیفته و خودخواه است به زحمت با همسرش صحبت می کند از طرفی "بهار" به گریه متوصل می شود و…
احمد، با بازی زکی دمیرکوبوز، قصد ساخت فیلمی بر اساس «جنایت و مکافات» را دارد، اما افسردگی، او را از این کار بازداشته و باعث دوری عزیزانش میشود. او در نهایت، فیلم را ناتمام رها میکند.
کارگردانی به نام "مظفر" به زادگاه خود بازمی گردد تا فیلمی با بازی افراد محلی بسازد.در این حین مادرش از یک مشکل کوچک در مورد سلامتی اش شکایت می کند،پدرش با دولت بر سر زمینش مبارزه می کند،پسر عمویش برای کمک به "مظفر" که به او قول کاری در استانبول را داده از شغل خود کناره گیری می کند و...
داستان کوتاه، خاموش، سیاه و سفید در مورد زندگی، بقا، مرگ. حیوانات، اشیاء، درختان؛ جوان و پیر. این بیشتر مجموعه ای از یک دسته عکس خوب است، که جای تعجب نیست، زیرا سیلان نیز یک عکاس است...
این فیلم داستان مردی جوان به نام سینان را دنبال میکند که به ادبیات علاقه دارد و میخواهد نویسنده شود. او که به سختی پولی برای انتشار کتابش فراهم کرده است، ناگهان در دهکدهی زادگاهش با قرضهای پدرش مواجه میشود...