پدر ریوسوکه به شهری نقل مکان می کند تا به ساخت فرودگاه کمک کند. او دوستانی پیدا می کند، از جمله قلدر شهر، زیرا آنجا دعوای بین بزرگسالان روز به روز داغ تر می شود...
داستان فیلم در دهه های سی و چهل میلادی و در کشور ژاپن اتفاق می افتد. در این زمان دولت ژاپن از نظام مستبد امپراتوری به کشوری دموکراتیک و خواهان صلح تبدیل شده است. چیو (سوزاکا اوگو) دختر بچه ای است که در خانواده ای فقیر، در دهکده ای کوچک زندگی می کند. روزی والدین چیو به خاطر فقر بسیار چیو را به زنی که صاحب یگ گیشاخانه در توکیو است می فروشند و …
مدت 8 سال است که آئوی میدوری، به عنوان داروساز در بیمارستان تاتسویا مشغول به کار است. وی بر این عقیده است که داروسازان باید از زندگی روزمره بیماران مطلع باشند تا بتوانند مناسبترین دارو را برایشان تجویز کنند. او در این راه با انتقادات زیادی ،خصوصا از سوی دکترها، مواجه میشود اما همچنان بر عقایدش وفادار میماند و به کمک بیماران میشتابد…
هاچین دختری است که تحت سرپرستی خانواده ای خشک و مذهبی پرورش یافته و همیشه رویای فرار از خانواده را در سر می پروراند.میچیکو نیز دختری است بی پروا و جسور که به دلیل قانون شکنی در زندانی فوق امنیتی حبس بوده ، ولی توانست از آنجا بگریزد. وقتی که این دو با یکدیگر رو به رو میشوند،معلوم مشود که هردو به دلایل مختلف به دنبال مردی هستند که به گذشته آنها مربوط میشود…