داستان دربارهی کارگردانی است که بازیگران زن محبوبش را برای ساخت فیلمی در دههی ۷۰ میلادی در رم دعوت میکند. این فیلم به زندگی و ماجراهای حول و حوش یک خیاطی معروف میپردازد.
دو جوان ۲۵ ساله که اتفاقی با هم آشنا میشوند، دیوانهوار عاشق یکدیگر میشوند، اما به دلیل یک اتفاق غیرمنتظره از هم جدا میشوند. برای سی سال آینده، آنها به امید یافتن دوباره یکدیگر تلاش میکنند...
در "ناپل" بین سحر و جادو و خرافات، جنون و عقلانیت تعلیق، یک رمز و راز وجود دارد که "آدریانا" را به وجود آورده است، اما توسط یک عشق ناگهانی و یک جرم خشونت بار فرو میرود و...
تنها آرزوی "پیترو" این است که یک بازیگر معروف شود. "پیترو" بیست و هشت ساله غرق در آرزی بازیگر شدن است و از امتحان هیچ راهی ترسی ندارد. او به روم می رود و در یک نانوایی شروع به کار می کند و در همان حین تلاش می کند تا به یک بازیگر تبدیل شود. در ابتدا او همراه دختر خاله خود "ماریا" زندگی می کند اما...
توماسو کوچکترین پسر کانتونها است، یک خانواده بزرگ و سنتی جنوب ایتالیا که از دهه 1960 یک تجارت تولید ماکارونی دارد. توماسو در سفری به خانه از رم، جایی که در رشته ادبیات تحصیل می کند و با دوست پسرش زندگی می کند، تصمیم می گیرد حقیقت را در مورد خودش به والدینش بگوید...
پنجرهی روبرو فیلمی لطیف درباره زندگی یک زوج ایتالیاییست که عشق سالهای اول ازدواج آنها رفتهرفته کمرنگ شده و تصویر مشاجرههایشان پررنگتر بهنظر میآید. برحسب اتفاق زندگی این زوج با زندگی مردی سالخورده پیوند میخورد و بعدتر باعث میشود که زن با همسایهی روبروییش که در بانک کار میکند، آشنا شود و ….
زنی جوان که در اوایل قرن بیستم وارد حرمسرای سلطان قسطنطنیه شده بود و به محبوبهی او تبدیل گشته بود، به دلیل علاقهمند شدن به یک خواجه، مسیر هدف و طرحهای خود را دستخوش تغییر و خطر کرد.