داستان درباره پیرمردی تا اندازهای غیرعادی به نام ویرژیل اولدمن (جفری راش) مدیر عامل یک مرکز حراج است. ویرژیل به زن جوانی به نام کلیر ایبستون (سیلویا هوکس) برمیخورد که والدینش مردهاند و مجموعه بزرگ و قابل ملاحظهای از آثار هنری و عتیقهجات را برای وی به جای گذاشتهاند. رابرت (جیم استرجس) نیز هنرمند جوان و زیرکی است که به ویرژیل در شناسایی موارد عجیب در ارثیه کلیر کمک میکند. در ادامه داستان یک کلاهبرداری گسترده موقعیت و شهرت ویرژیل را به خطر میاندازد، جایی که دوست وی بیلی ویستلر (دونالد ساترلند) به او در گردآوری یک مجموعه خصوصی سرّی از نقاشیهای معروف کمک میکند.
در سال ۱۸۹۹ در پاریس شاعر فقیر و جوان اسکاتلندی به اسم «کریستین» (اوان مک گرگور) زندگی می کند. او پس از مدتی به یک کلوب پنهانی به اسم «مولن روژ» در محله بدنام «مونت مارتی» که فعالیتهای زیر زمینی در زمینه هایی چون مواد مخدر دارند می پیوندد. او ناگهان خودش را گرفتار یک رابطه عاشقانه حزن انگیز و آتشین با گرانترین ستاره گروه (نیکول کیدمن) که مشهورترین فاحشه شهر نیز می باشد می بیند …
"جودی" و "پانچ" بازیگران عروسکی در یک شهر نزدیک دریا هستند که در کنار دختر نوزادشان، در تلاشند نمایش "ماریونت" خود را به تماشای عموم بگذارند. هنگامی که "پانچ" به طور اتفاقی کودک خود را در هنگام مصرف مشروبات الکلی به قتل می رساند، "جودی" را تا سر حد مرگ کتک می زند. "پانچ" به خیال اینکه "جودی" مرده او را رها می کند، اما "جودی" زنده می ماند و به دنبال انتقام است