"جو" پس از مرگ پدرش به غرب وحشی میرود تا تبدیل به یک مرد واقعی شود. او از اسلحه، دعوا و خشونت بیزار است و عاشق شعر خواندن است. همچنین دوچرخه را به اسب ترجیح می دهد. سه معلم او هرکاری میکنند نمی توانند آموزش های لازم برای جنگیدن و دفاع را به او یاد دهند، تا اینکه "جو" عاشق یک دامدار جوان می شود و بخاطر حسادت مردی مسلح بنام "مورتون" به عشق آنها، تصمیم میگیرد از خود دفاع کند...
دو برادر به قولی که هنگام مرگ پدرشان به او داده اند عمل کرده و تلاش می کنند تیدبل به قانونشکنانی موفق شوند. "بامبینو" تلاش می کند به "ترینیتی" جوانتر راه و روش زندگی را نشان دهد اما طبیعت و شخصیت آنها از این امر جلوگیری می کند و...
جنگو (آنتونی استفن) از "مُرداک" (ویلیام برگر) یک جایزه بگیر کهنه کار می خواهد تا "فارگو "(ریکاردو گارونه) مرد بانفوذی که در پوشش مزرعه داری، کارگران مکزیکی را به بردگی کشیده را به همراه افرادش رسوا کرده و از بین ببرند. در این راه دوست قدیمی جنگو به همراه مایا (نیکولتا ماکیا وللی) دختری که فارگو به زور قصد ازدواج با او را دارد به جنگو کمک می کنند و ...
یک جانباز جنگ داخلی پس از شلیک به سرش ، فراموشی می کند. هنگامی که به زادگاه خود بازمی گردد ، می فهمد که وی را به عنوان یک متروکه اعلام کرده اند. قاضی محلی به او فرصتی می دهد تا پاکسازی کند ...
"جری بروستر" بعد از گمشدن طلاها بدست دوست نابابش بدست ارتش دستگیر شده و به زندان منتقل میشود پس از بازگشت به دهکده درمیابد که فردی همسر وی را به قتل رسانده و …