مغولها، به فرماندهی چنگیز خان، به سوی غرب حرکت کردند تا سلسلهی جین را سرنگون سازند و قصد داشتند برای نابودی سلسلهی سونگ به جنوب نیز لشکرکشی کنند. در این میان، استادان هنرهای رزمی از مکاتب گوناگون در دشتهای مرکزی چین، با گردآوری نیرو، برای دفاع از شهر شیانگ یانگ آماده میشدند.
چوپانی به نام "گومبو" به همراه همسر،سه فرزند و مادرش در چادری در جلگه های وسیع مغولستان زندگی می کند.آنها از وضعیت زندگی خود خوشنود هستند تا اینکه "سرگی" یک راننده کامیون روسی در زندگی آنها گیر می کند.شکاف فرهنگی بین آن دو به نظر بسیار بزرگ می آید اما...