دکتر تیموتی کین، پزشک شهر نیویورک، خیابان برادوی و همه شخصیتهای آن را به خوبی میشناسد، همانطور که منشیاش، کانی مدیگان، میشناسد. مردی که کین او را به زندان انداخته بود، اکنون در حال مرگ است و از کین میخواهد که دخترش را پیدا کرده و ثروتش را به او بدهد. با این حال، افراد دیگری فکر میکنند که سهمی از این ثروت دارند و برای رسیدن به آن، معمولاً با روشهای نادرست، تلاش میکنند.
"چارلز پایک" مردی ثروتمند اما ساده لوح پس از یک سال مطالعه بر روی مارها در آمازون،در راه بازگشت و بر روی کشتی با جاعلی با نام "جین هرینگتون" آشنا می شود.آنها عاشق هم می شوند اما سوءتفاهمی موجب جدایی آنها در وضعیتی بدی می شود.برای بازگشت نزد او،"جین" خود را به شکل یک بانوی انگلیسی در می آورد و...