ریو و کن، مبارزان خیابانی، وقتی چون-لی آنها را برای مسابقات جهانی جنگجویان استخدام میکند، دوباره با هم متحد میشوند. در حالی که با یک توطئه پنهان روبرو هستند، باید با یکدیگر و گذشتهشان روبرو شوند - یا با نابودی روبرو شوند.
دو فرشته شرور که به زمین رانده شده اند، اکنون سعی دارند با یافتن یک راه گریز، دوباره به بهشت بازگردند. گرچه در صورتی که در کارشان موفق شوند، تمام نسل بشر از بین خواهد رفت.
بعد از مرگ همسرش، خانم هاتا در مزرعه خیارش به کمک نیاز دارد. مادر رینکو از او میخواهد تابستان را برای کمک به خانم هاتا، دوست همیشگیاش بگذراند. اما رینکو 12 ساله روش های سنتی ژاپنی خانم هاتا را عقب مانده و "دیوانه" می داند. وقتی او به درخواست مادرش تسلیم می شود، متوجه می شود که خانم هاتا مهربان و شجاع است و برای نجات مزرعه خود می جنگد. قبل از پایان تابستان، رینکو به قدردانی و دفاع از خانم هاتا "دیوانه" می آید.
دو رفیق پایه و شوخ طبع تصمیم می گیرند به سفری طولانی بروند و کلی خوش گذرانی بکنند و برای این سفر نقشه هایی دارند. آن ها با استفاده از دوربین های مخفی می خواهند با مردم شوخی کنند و سر به سر آن ها بگذارند که البته شوخی چندان جالبی به حساب نمی آید اما آنها بخوبی از عهده ی این تصمیم توام با ریسک بر می آیند …