دو بازیگر موفق و ستاره به نام های آنا و بث که دوستانی صمیمی هستند، این اواخر حسادت بیشتر در روابط آن ها به چشم می خورد تا اینکه تصمیم میگیرند آخر هفته را به “بیگ سور” سفر کنند. با این حال، مجموعه ای از اتفاقات غیرمنتظره در جنگی دور افتاده، باعث تغییر زندگی آن ها برای همیشه می شود …
داستان فیلم درباره یک متصدی بار سختکوش و به نوعی مبهم به نام باب ساگینوفسکی است، که وفاداری بی غل و غشش به عموزاده اش مارف، او را در بن بست قرار میدهد. مارف، عضو سابق و متحول شده خلافکارهای بروکلین، به روزگار ادبار افتاده است. بارش، که دیگر به او تعلق ندارد، پاتوق گانگسترهای چچنی است. وقتی که بار در یکی از این پاتوقهای شبانه مورد دستبرد قرار میگیرد، روسای مارف علیه او موضع میگیرند و از او میخواهند تا 5000 دلار ربوده شده را پیدا کند و به او هشدار میدهند که اگر نتواند رد دزدها را پیدا کند خودش باید این پول را برگرداند و ...
(کلر) و (رای) دو جاسوس هستند که برای دو شرکت مواد بهداشتی رقیب کار میکنند .یکی از شرکت ها داروی جدیدی اختراع کرده که قرار است تحولی نو در صنعت آن ها ایجاد کند اما شرکت رقیب قصد دارد که رمز آن را بدزدد وبه نام خود دارو را وارد بازار کند . در ادامه متوجه می شویم که (رای) و( کلر) عاشق همدیگر هستند و نقشه ای با هم دارند با بتوانند به پول خوبی دست پیدا کنند اما همه کارها آن طور که تصور میشود پیش نمی رود....
داستان فیلم در بیست و چهار ساعت اتفاق افتاده و زندگی پنج شهروند نیویورکی را دنبال می کند.آنها محبور هستند پیش از طلوع خورشید روز بعد سرنوشت خود را رقم بزنند و...