خواهر لوسی، که راهبهای فداکار است، بعد از گذشت ۲۰ سال زندگی در صومعه، تصمیم به فرار میگیرد تا عشق دوران جوانی خود را پیدا کند. این تصمیم، شروع یک ماجراجویی بینظیر برای اوست.
ناتاشا، دختری که رؤیای رها شدن از قید و بند نقشهای سنتی زنانه را در سر میپروراند، قصد دارد مهماندار هواپیما شود. درست در آستانه رسیدن به این آرزو، او به شکلی ناخواسته درگیر ماجرایی هیجانانگیز میشود. او باید سارقانی را دنبال کند که شاهکار معروف، یعنی تابلو مونالیزا، را به سرقت بردهاند.
مکس و لو برای عروسیشان با هم قرار گذاشتهاند که فقط خودشان و شاهدان حضور داشته باشند. اما آنها انتظار مهمانی غافلگیرکنندهی بزرگی را نداشتند! برنامه برای چهار نفر بود، حالا سیصد نفر شدهاند و همه چیز بهسرعت از کنترل خارج میشود...
ایزابل و خواهرزادهاش نینا با کمک باپتیست، یوگی و دستکار، جسیکا، ماساژور تنتریک و ماکسیم، اسبدرمانگر جذاب، یک درمان «روزهدار و سمزدایی» را در قلب پروونس باز میکنند...
"سم" یک فرده بیکار و در تلاش برای نگهداری خواهرش می باشد ، تقریبا همه چیزخوب پیش می رود تا اینکه ورود یک زن و شوهر به خانه آن ها همه چیز را تغییر می دهد ...
الکس از کودکی عاشق ساندرا است اما هرگز جرات نزدیک شدن به او را نداشته است. او از آنتوان، نویسنده ای تنها می خواهد که به او کمک کند تا او را اغوا کند...