چهار پسر یتیم درحال فرار از قانون در نیویورک دختر بچه ای را در یک کالسکه پیدا میکنند. اسم دختر بچه را رز میگزارند و ب خودشان به غرب میبرند. آن ها مزرعه ای راه اندازی میکنند که اسمش را رز هیل میگزارند. مری رز تبدیل به زنی زیبا میشود...
”جین واتسن” (دپ)، یک مرد معمولی، هنگام بازگشت از مراسم خاکسپاری همسر سابقش به “آقای اسمیت” (واکن) و “خانم جونز” (مافیا) برمیخورد که دخترش را میربایند و به او اسلحهای با شش گلوله و یک کارت رمزگشا میدهند و خط سیر “فرماندار گرانت” (میسن) را در اختیارش میگذارند و به او میگویند که تنها ۷۵ دقیقه فرصت دارد فرماندار را بکشد اگرنه دخترش را خواهند کشت. در این فاصله “واتسن” ـ بی آنکه “آقای اسمیت” و “خانم جونز” با خبر شوند ـ باید به هر ترتیبی که شده فرماندار را از نقشه این سوء قصد مطلع سازد...