کاین، رهبر کاریزماتیک شهر بهشت، از شهروندان می خواهد که از او اطاعت کنند. شهر تا زمانی که دو کودک بزرگترین قانون او را می شکنند، یعنی هرگز از دیوارهای شهر فراتر نروند، در آرامش است...
کریستین و دوستانش که از یک پارتی مجردی می آیند برای کوتاه شدن مسیر از وسط بیابان می گذرند ولی آنها تنها نیستند و یک قاتل زنجیره ای در نزدیکی آن هاست ...
داستان زندگی املی در این فیلم از پیش از تولدش به نمایش گذاشته میشود یعنی با نمایش پروسه لقاح و پس از آن تشکیل یک جنین تا تولد املی. پدر و مادر املی دچار نوروزه هستند و حتی او را در آغوش نمیگیرند. او با همین تنهایی بزرگ میشود و خانه را ترک میکند و به پاریس میرود.