این داستان درباره جیتا و نصیبن است که در کودکی از هم جدا شدند و حالا در هند و پاکستان به دنبال یکدیگر میگردند تا ببینند آیا سرنوشت آنها را به هم میرساند یا خیر.
رحمان، تحت تاثیر یک تروما روانی، به یک قاتل زنجیرهای تبدیل میشود. با به قدرت رسیدن جعفری علی در شهر، پسر او به اجبار به راهاندازی یک کسب و کار هولناک گوشت انسان میپردازد. بازرس ویکرامجیت مصمم به افشاگری حقایق پلید این جنایات هولناک است.
داستان فیلم بر اساس واقعیت میباشد و درباره ی حماسه ی تاریخی است که در جنگ ساراگارهی به وقوع پیوست، و 21 سرباز سیک در مقابل حمله 10 هزار افغان ایستادگی کردند...