زنی پس از سالها به آرزوهای دوران کودکیاش رجوع میکند و میکوشد تا اهداف پیشین خود را محقق سازد. با این حال، او درمییابد که پیگیری این آرمانهای دیرین، وی را به سفری پیشبینیناپذیر و شگفتآور رهنمون میکند.
تاکر و ساندرن پس از اینکه در لیست سیاه صنعت تئاتر شهر نیویورک قرار گرفتند، تصمیم میگیرند که به فارگو، داکوتای شمالی نقل مکان کنند و یک انقلاب تئاتری را آغاز کنند...
گروهی مستندساز به دنبال سوژهای جدید میگردند و به یک روزنامه رو به موت در غرب میانه آمریکا برمیخورند. آنها تلاشهای ناشر روزنامه را برای احیای آن با استفاده از خبرنگاران داوطلب دنبال میکنند.