در آیندهای نزدیک، مکس و دخترش رباتهای سرقتی را در بازار سیاه میفروشند. بعد از آخرین نقشهشان، مکس حضانت دخترش را از دست میدهد و مجبور میشود به آخرین رباتی که دزدیده، یعنی T-O، تکیه کند. T-O آماده است تا برای کمک به او هر کاری انجام دهد.
یوناتان، کارشناس ساعت، با یک کلاهبردار به نام اریک شریک میشود و شیفته زندگی او میگردد. وقتی سارقی به نام "جو" به سفارش اریک، پنج نقاشی را از موزهای در پاریس میدزدد، هر سه نفر درگیر اتفاقات خطرناکی میشوند. این داستان واقعی نشان میدهد که یک سرقت بزرگ کار افراد آماتور نیست.
گد الماله به دلیل گرویدن به مسیحیت با مخالفت شدید خانواده یهودیاش روبرو میشود. او تلاش میکند تا به آنها بفهماند که این تغییر دین به معنای تغییر عشق و علاقه او به خانواده نیست.
یوری، 16 ساله، تمام عمر خود را در برج های گاگارین، یک پروژه بزرگ مسکن با آجر قرمز در حومه پاریس زندگی کرده است. او آرزو دارد فضانورد شود. زمانی که برنامههایی برای تخریب برجهای گاگارین به بیرون درز می شود ، یوری و دوستانش دایانا و هوسام ماموریتی را برای نجات خانه آنها آغاز می کنند....
یک شب، نائومی، یک رقاصه و دختر تلفنی فریبنده، سوار تاکسی جین میشود. او که مجذوب لال بودن جین شده، از او میخواهد که راننده تاکسی ثابت او شود. با گذشت شبها، یک داستان عشقی زیبا اما خطرناک بین آنها شکل میگیرد.
وینسنت و نافلی دو دوست صمیمی هستند که تصمیم می گیرند با هم زندگی کنند تا دیگر عاشق نشوند. اما وینسنت با ژولی آشنا می شود و عشقش را دوباره پیدا می کند...