Camélia Jordana

آنتوان همسرش را در بمب گذاری باتاکلان در پاریس از دست داد. او در یک پست فیس بوک توضیح می دهد که چگونه در برابر نفرت مقاومت می کند و ...

ک داستان عاشقانه پرشور که در بستر آزادی ج.ن.س.ی. روایت می‌شود و به طور آزادانه بر اساس رابطه بین نویسندگان قرن نوزدهم، پیر لوئیس و ماری دو رنیه، ساخته شده است.

این فیلم در مورد یک خانواده (به ظاهر) ایرانی است که به فرانسه سفر میکنند. موضوع آن در مورد قتل ، خودکشی ، زندان می باشد که به صورت یک فیلم کمدی در آمده است (سیـاسی!)

در یک هتل واقع در فرودگاه حومه شهر پاریس، یک مهندس که به دلیل از دست دادن شغلش با همسرش بهم زده است، با یک خدمتکار فرانسوی آشنا می شود...

زمانی که توماس پلاتز به طور ناگهانی سرپرست یک نوزاد می شود وانمود می کند که پدر واقعی آن کودک است تا ماری، دوستش را که یک سال قبل او را رها کرده بود، به دست آورد...

دافنه سه ماهه که باردار هست و همراه با نامزدش برای تعطیلات به حومه شهر رفته. در همین حین با پسر عموی خودش ملاقات میکنه کسی که تاحالا هرگز ندیدتش و الان رابطشون به تدریج صمیمی میشه و...

نیلا، دختر الجزایری هست که در در حومه پاریس با مادر و مادربزرگش زندگی می کند. او در محله از دوستان خوبی دارد، از جمله یک پسر به نام منیر، که راننده اوبر (یک سرویس هم سفری آنلاین مانند اسنپ) است. نیلا همیشه یک شاگرد خوب بوده است، او تصمیم گرفته که به یک وکیل موفق تبدیل شود و برای این منظور در دانشگاه آسا در پاریس ثبت نام کرده است. اما در اولین روز از دانشگاه دچار تنش های نژادپرستانه استادش میشود و...

داستان از جایی شروع میشود که کاراگاه خصوصی نائومی، استخدام شده تا به هر قیمتی الماس های مفقوده سرقتی را پیدا کند…… از سوی دیگر مامور پلیس خلیل نیز به دنبال الماس های سرقتی است. تحقیقات این دو را به آنسوی اروپا جایی که سایه ها اتفاقات را رقم می زنند می برد….