داستان درباره کشف جسد ناتالیه است که ۲۵ سال پیش ناپدید شده بود و در حین کارهای حفاری در باغ خانه پدر و مادرش پیدا میشود این رویداد یک جنایت مخفی را آشکار میکند و...
مکسی در انتظار آینده ای نامعلوم است زیراکه پدرش بر اثر یک بیماری ژنتیکی فوت میکند و او باید یا با آزمایش مطمئن شود که او نیز بیماری را دارد یا مخفی بماند ...
یک رمان نویس سی و چند ساله و پدری قریب الوقوع به سال های بسیار شکل گیری خود در محیط غم انگیز و الکلی دوران جوانی خود در روستایی فلاندر در دهه 1980 در بلژیک نگاه می کند...
زن جوانی از خواب بیدار می شود تا قتل خودش را روی دستانش کشف کند. او با تلاش برای کمک گرفتن و حل پرونده از پنج نفر محلی که به نوعی با شب مرگ او درگیر هستند، چیزهای بیشتری را کشف می کند.
یک زن جوان با بیماری "آنیژا" (گونهای از اختلالات حافظهای که ناتوانی ناقص یا کامل در یادآوری تجربههای گذشته است) تبدیل به یک مورد کلیدی در یک پرونده ناپدید شدن می شود...