پس از مرگ شوهرش، کریستین تراسی که مدت ها فداکار بود دیگر باور نمی کند و در دومین کریسمس بدون شوهرش، به دنبال آسایش و الهام گرفتن از یک گروه حمایتی بازدید می کند...
در ایام کریسمس، گروهی از دوستان صمیمی که از کودکی با هم بزرگ شده بودند، پس از ۱۰ سال به زادگاهشان بازمیگردند تا در مراسم بزرگداشت معلم دبیرستانی محبوبشان شرکت کنند.
الی مدیر پروژه توسعه املاک و مستغلات توسط شرکت برای به دست آوردن ملک ساحلی ، فرستاده می شود. برودی می خواهد مطمئن شود که اسکله محبوب شهر دست نخورده باقی بماند...