کاسی ، جادوگر خوب ، صاحب فروشگاه ، شهردار و همسر کلانتر جیک با دو بچه و کودک آنها ، توسط مادر رضاعی وی دیدار می شود. این شهر گرفتار سرقت از مغازه ها و یک خبرنگار است.
شهردار پل احداث می کند. تظاهرات موافق و مخالف کارهای زیادی را برای کلانتر جیک فراهم می کند. همسر وی ، جادوگر کاسی ، به عنوان نامزد شهرداری انتخاب می شود. پسر عموی شیطانی کاسی دیدار می کند.
یک هفته تا کریسمس مانده است و کلانتر جیک یک سارق بانک را می بیند ، 10 سال پیش او را دستگیر کرد. جیک عروسی کاسی را 24 دسامبر تنظیم کرد. کاسی در مغازه مشغول است اما قبول می کند...
میدلتون برای دوصدمین سالگرد خود آماده می شود و گری هاوس قرار است در محل مهمانی باشد. نیک چاسن ، اولین و تنها مهمان او ، ادعا می کند که از اقوام دور است. او مقالاتی می کند تا ثابت کند وارث سازنده ، هابلین ، کاپیتان دوران استعمار است ...