So-yeon Jang

غریبه ای وارد یک روستای کوچک می شود و مدت کوتاهی پس از آن یک بیماری مرموز در تمام منطقه شیوع پیدا میکند. یک پلیس وارد این ماجرا می شود که مجبور است برای نجات جان دخترش، این معمای پیچیده را حل کند...

فیلم مبتنی بر وقایعی است که در مدرسهٔ ناشنوایان گوانگجو این‌هوا اتفاق افتاد؛ جایی که دانش‌آموزان جوان ناشنوا توسط اعضای هیئت علمی به صورت مکرر تحت آزار جنسی قرار می‌گرفتند. این آزارها در یک دورهٔ پنج ساله و و در دههٔ ۲۰۰۰ اتفاق افتاد...

مردی به قصد خودکشی از روی پلی خود را پائین پرتاب می کند اما خود را در جزیره ای میان رودخانه پیدا می کند.او اقدام به فرار می کند اما پس از مدتی سرنوشت خود را پذیرفته و اقدام به زندگی در جزیره می کند...

یک هکر ماهر برای فرار از خطر، صندوق عظیم 2 تریلیون وون را می دزدد و یک بازی فریبکاری و قدرت را آغاز می کند.

 یونگ بین یک بازیگر معروف کره ایه. هو جین، جون و گو بوک ازبچگی بهترین دوستای یونگ بین هستن. اون همچنین زیرنظر یه کمپانی با مدیریت کیم ایون مشغول به کاره. این سریال، برگرفته شده از نسخه امریکایی به همین نام هست.

هر انسان یک قلب دارد. زندگی شما به این عضو کوچک که اندازه مشت شماست بستگی دارد. پارک تائه سو، یک جراح قلب، باید مادرش را که منتظر پیوند قلب است نجات دهد. اما چوی سئوک هان رئیس بخش جراحی قفسه سینه است و تصمیم می‌گیرد که آیا تائه سو وضعیت خود را حفظ خواهد کرد یا نه. آن‌ها در بخش جراحی قفسه سینه بیمارستان تائسان کار می‌کنند و هر روز برای آن‌ها مثل یک نبرد است. بخش‌های جراحی قفسه سینه جایی هستند که کیفیت بیمارستان‌های دانشگاهی در آن‌جا تعیین می‌شود. مهارت‌های دستیاران در آن‌جا ثابت می‌شود. بعضی از مردم در اتاق عمل فوت می‌کنند و کسانی که به مهارت‌های خود اعتماد ندارند از انجام عمل جراحی خودداری می‌کنند. زندگی مردم به آن بستگی دارد. اما در میان پزشکان بخش جراحی قفسه سینه، کسانی که مهارت لازم را دارند قدرت ندارند در حالی که کسانی که قدرت دارند به اندازه کافی ماهر نیستند. این باعث می‌شود که آن‌ها با یک‌دیگر به شکل زشت رقابت کنند حتی اگر زندگی بیماران به آن‌ها بستگی داشته باشد.

Achiara یک روستای کوچک و باصفاست که در نقطه صفر مرزی کره قرار داره و به شکل عجیبی تو این روستا اصلا جرم و جنایتی اتفاق نمی افته و همه در صلح و صفا و صمیمیت در کنار همدیگه زندگی می کنند.یک روز سو یون (Moon Geun-Young) میاد به این روستای قصه ما تا تو مدرسه کوچک آنجا زبان انگلیسی درس بده. در اولین روز حضورش اون با یه جسد برخورد میکنه و با کمک افسر پلیس اونجا وو جائه (Yook Sung-Jae) در تلاش برای پی بردن به حقیقت این مرگ مشکوک هستند. چون این جسد تصویر زشتی از روستای پراز صفای اوناست. آیا اونا موفق به پی بردن به این راز مشکوک خواهند شد ؟

سریال در مورد عشق بین یک فرد 40 ساله و فردی ۲۰ ساله است. او هی وون(Kim Hee ae) مدیر برنامه ریزی شرکت هنری سئوهان است و دارای روابط عمومی بی نظیری است. او عاشق نابغه پیانو لی سون جه (Yoo Ah in) می شود…

کیم تائه پیونگ (Taec Yeon) مردی خوش قلب و خوشتیپ و مهربانیست که با نگاه کردن در چشم دیگران ، میتواند زمان مرگ آن ها را بفهمد ، اما یک روز پس از آشنایی با جون یانگ (Lee Yeon Hee) کاراگاهی که در ایستگاه پلیس یونگسان فعالیت می کند ، متوجه میشود که نمیتواند زمان مرگ او را ببیند ، طی اتفاقی آن دو بایکدیگر در پرونده یک قتل همکار میشوند و سعی میکنند تا آن موضوع را حل کنند…

دو مین ایک (کیم یونگ کوانگ) رئیس باهوش یک شرکت مخابراتی است که نه تنها انسان ها رو در نگاه اول شناسایی میکنه حتی میتونه فکرشون رو هم بخونه! او برای هرچیزی مدام منشیش رو صدا میزنه و کارهاشو انجام میده! منشی پر جنب و جوش او جانگ گال هه است که یک زندگی دوگانه داره. بعد از اینکه جانگ گال هه از کارش اخراج و همچنین اختلال در چهره دو مین ایک تشخیص داده میشه…

اوه یئون-سئو یک بازیگر زیباست اما در بازیگری استعداد ندارد. حتی با قرار گرفتن نام اش در کنار نام پسر یکی از خانواده های چایبول رسوایی به بار می آورد. سپس نقش دستیار یک وکیل به او پیشنهاد می شود اما برای بازی در این نقش باید در کنار وکیلی به نام جونگ-راک فعالیت کند. گرچه جونگ-راک از این موضوع راضی نیست اما موافقت می کند.

یون جین آه یه زن مجرد سی ساله است. اون به عنوان سرپرست در یک شرکت قهوه کار می کنه.اون آدم بی خیالیه اما از درون احساس تهی بودن می کنه. سئو جون هی برادر کوچیکتر بهترین دوستش سئوکیونگ سانه. بعد از تموم کردن کارش در خارج ازکشور به کره برگشته.برای یون جین آه اگرچه اون فقط یه بچه به نظر می رسید، اما حالا براش آدم متفاوتیه.

سریال در مورد یک خانواده خوب و آرام است که در حومه شهر زندگی می کنند . سه خواهر و یک برادر به همراه پدر و مادرشان در زیر یک سقف زندگی می کنند که ناگهان روزی پسری جوان وارد این خانواده شده و ادعا می کند که فرزند این خانواده است ….