فرانسه، سال 1893. "جوزف بوویر"، گروهبان ارتش فرانسه، به عشق خود شلیک کرده و اقدام به خودکشی می کند. او با دو گلوله در سر خود از مرگ نجات پیدا کرده و از آسایشگاه روانی مرخص می شود ...
در حالی که هنری در طول جنگ اسیر بود ، همسرش درگذشت و او بازگشت تا با چالش های تربیت سه فرزند به تنهایی روبرو شود. هنری ممکن است گاهی مست و عصبانی شود اما طرف بهتری نیز دارد که مدفون نخواهد ماند...
داستان با قتل یک تاجر اسب شروع می شود که باعث آزاد شدن یک اسب نر سیاه رنگ می شود که در میان برف ها پرسه می زند و در دهکده مردم را به هنگام تاخت و تاز می ترساند...