«اریکا» (فاستر) گوینده ی برنامه ای رادیویی در نیویورک است. او و نامزدش «دیوید» (اندروز)، زوج خوشبختی هستند که قصد ازدواج دارند. اما شبی اراذل و اوباش خیابانی آن دو را به شدت کتک می زنند، و «دیوید» می میرد و «اریکا» زنده می ماند. «اریکا» پس از مرخصی از بیمارستان در حالی که از نظر روحی در وضعیت بسیار بدی است، اسلحه ای می خرد و خلافکاران و جنایتکاران را به سزای اعمال شان می رساند…
وقتی یکی از ثروتمندان راه آهن بی خبر از مردم کنترل داشته های یک شهر کوچک را بدست می گیرد،گروهی مزرعه دار تصمیم می گیرند با هم متحد شده و چیزی را که متعلق به آنهاست پس بگیرند...
ر شهر اتفاقات و قتلهای مشکوکی رخ میدهد و به دلیل رعایت نکردن قوانین از سوی پلیس قاتلین آزاد زندگی میکنند. در اتاق ستاره یک هیات داوری برای دادگاه تصمیم میگیرد که ...