این مستند شما را وارد زندگی شخصی و حرفه کاری کارگردان، بازیگر و فیلم نامه نویس سرشناس هالیوود "ریچارد لینکلیتر" میکند. 21 سال از زندگی او از آغاز کارش با فیلم SLACKER تا اثر فوق العاده قرتمندش BOYHOOD در این مستند روایت میشود...
«اریکا» (فاستر) گوینده ی برنامه ای رادیویی در نیویورک است. او و نامزدش «دیوید» (اندروز)، زوج خوشبختی هستند که قصد ازدواج دارند. اما شبی اراذل و اوباش خیابانی آن دو را به شدت کتک می زنند، و «دیوید» می میرد و «اریکا» زنده می ماند. «اریکا» پس از مرخصی از بیمارستان در حالی که از نظر روحی در وضعیت بسیار بدی است، اسلحه ای می خرد و خلافکاران و جنایتکاران را به سزای اعمال شان می رساند…
یک سلاح بیولوژیکی آزمایشی منتشر میشود که هزاران نفر را به موجوداتی شبیه زامبی تبدیل میکند. حالا یک گروه از بازماندگان باید برای متوقف کردن این موجودات و کسانی که پشت انتشار این سلاح بودند، تلاش کنند.
سياره ي وحشت: گروهي از بازماندگان در يک شهر کوچک با زامبي ها مبارزه مي کنند. ضد مرگ: مردي رواني معروف به «مايک بدل کار» (راسل) دختران زيبا را با اتومبيلش به طرز فجيعي به قتل مي رساند...
چهار داستان جنایی متفاوت، که در مرکز آنها مردی درشت اندام با چهرهای خشن قرار دارد که به دنبال قاتل معشوقهاش گلدی است، مردی که با پلیس فاسد شهر گناه درگیر میشود و بعد از یک اشتباه وحشتناک تحت تعقیب قرار می گیرد، یک مامور پلیس که جانش را برای محاقظت از یک دختر به خطر می اندازد، و یک قاتل که به دنبال کسب در آمد از راه خودش است.
والتر نوجوانی ۱۴ ساله است که برای تعطیلات تابستانی نزد دو عموی عجیب و غریب و بداخلاق خود در تگزاس فرستاده می شود. عموهای والتر، گارت و هاب به شیوه خاص خود زندگی می کنند. در خانه آنها تلفن و تلویزیون وجود ندارد و سرگرمی هایشان کاملاً خاص خود آنهاست...
گری ایوانز، ستاره نوظهور هالیوود (جیوانی ریبیسی) در آستانه یک فروپاشی روانی است. با افزایش توجه، فشار افزایش یافته است، و به هر طرف که نگاه می کند به نظر می رسد که کسی تکه ای از او را می خواهد...
«ویل دورمر» (پاچینو) و «هپ اکهارت» (دانوون) کارآگاه هایی لس آنجلسی هستند که به شهر دور افتاده ی نایت میوت در آلاسکا فرستاده شده اند تا درباره ی قتل «کی کانل» (لو)، دختری هفده ساله تحقیق کنند. پس از چندی «ویل» مطمئن می شود که رمان نویس محلی، «والتر فینچ» (ویلیامز)، در این جنایت دخالت داشته است و
«رابين» (لوييس) پذيرفته است که جنين يک زوج ثروتمند را در رحم خود بپرورد. اما دو تبهکار خرده پا به نام هاي «پارکر» (فيليپ) و «لانگباف» (دل تورو)، «رابين» را مي ربايند. اين دو مطمئن هستند که زوج ثروتمند حتما باج قابل توجهي را براي بازپس گرفتن مادر و جنين خواهند پرداخت...
«سرهنگ تری ل. چیلدرز» (جکسن) را در دادگاه نظامی به دلیل آن که هنگام حمله به سفارت امریکا در یمن، به افرادش اجازه ی شلیک به طرف غیر نظامی ها را داده، محاکمه می کنند و «هیزهاجز» (جونز) تنها وکیلی است که سرهنگ می تواند به او اعتماد کند…
یک دانشجو که بتازگی ترک تحصیل کرده است شغلی بعنوان یک دلال بدست میاورد و این شغل خیلی سریع او را در مسیر موفقیت قرار می دهد، اما کار او به اندازه ای که بنظر می رسد قانونی نیست و …
«ویلسن» (استامپ)، مجرم انگلیسی که پس از نه سال حبس آزاد شده، با شنیدن خبر کشته شدن دخترش، «جنی» (جرج) در یک تصادف اتومبیل؛ به لس آنجلس می رود و پی گیر ماجرا می شود.
وقتی یک مادر سرسخت نیویورکی دچار بیماری خطرناکی می شود،مجبور می شود از کار خود استفاء داده و دوست پسر خود را ترک کند تا از خود مراقبت کند.او حقایق بسیاری در مورد مادر و پدر خود که هیچگاه از آنها باخبر نبوده کشف می کند...
در شهر آرام "اسپرینگ فیلد" چیزی شیطانی باعث شده اهالی شهر ناپدید شوند.اکنون این وظیفه گروهی از اهالی شهر است که اینکار را متوقف کنند یا حداقل زنده از شهر بیرون بروند...
روزهاي پاياني هزاره ي دوم. «لني نرو» (فاينز) که قبلا پليس بوده، حالا با ديسکت هاي حاوي داده هايي که خاطره ها و حس ها روي شان ضبط شده، سروکار دارد. يک روز ديسکتي از جنايتکاري که يک زن خيابان گرد را به قتل مي رساند، به دستش مي رسد. «لني» به تحقيق و جست و جو مي پردازد و بيش تر و بيش تر در گردابي از حق السکوت، جنايت و هتک حرمت فرو مي رود…