پس از از دست دادن مادران خود در کودکی، دیاموند و پسرعموهای نزدیکش، تیا و تارا، که به "خواهران" معروف هستند، برای نجات مادربزرگشان از سرطان و خانواده خود، حاضرند هر کاری انجام دهند...
شان، مردی مبتلا به اوتیسم، به دنبال همسر است. او با ویولت، روسپی، آشنا میشود و عاشق او میشود. اوتیسم شان مانع از درک او میشود که ویولت یک روسپی است...
فرانک تسیگاس یک مرد میانسال می باشد که فقط می تواند کاستی های زندگی خود را ببیند. برای منحرف کردن حواس او، همسرش لورا یک هدیه سالگرد منحصر به فرد به وی می دهد: او شرط می بندد که او نمی تواند در عرض سه ماه 50 پوند وزن کم کند و این کار را به معنای واقعی کلمه غیر ممکن می بیند...