یک زن روزنامهنگار پس از ده سال کما، از خواب بیدار میشود و حافظهاش را از دست داده است. در حالی که او تلاش میکند بفهمد چه کسی یا چه چیزی بوده است، توسط تگزاس رنجرز و یک باند جنایتکار از روانپریشان نقابدار به رهبری جنایتکاری به نام هاید، تحت تعقیب قرار میگیرد.
جسا دیکسون که بهطور معجزهآسا از دست یک قاتل سریالی جان سالم به در برده، از کما به هوش میآید و میشنود که پدرش خودکشی کرده است. جسا که به این موضوع مشکوک است، شروع به تحقیق میکند و در این میان، پرده از یک توطئه بزرگ برمیدارد. این توطئه شامل یک شرکت بزرگ، پلیس و همان قاتل روانی است که قبلاً قصد کشتن او را داشته است.