نادیا دختر روستایی به شهر نقل مکان می کند و در آپارتمان والیا خدمتکار می شود. والیا، که یکی از اعضای کمیته منطقه محلی است، نمی داند که نادیا عاشق شوهرش، زمین شناسی به نام ماکسیم، زمانی که او در سفر اخیر از روستای نادیا بازدید کرده بود، شده ...
کشیشی جوان مامور می شود تا بر ظهور ساحره ای ، در کلیسای یک دهکده دور افتاده نظارت کند . این امر بدین معنا است که او باید سه شب را با چندین جسد سپری کند ...