هیام عباس، هنرپیشه فلسطینی، پس از سالها زندگی در فرانسه و فعالیت در عرصه بازیگری، به همراه دخترش به زادگاه خود در فلسطین باز میگردد. این مستند، روایتی صمیمی از زندگی چهار نسل از زنان این خانواده و تجربه مشترک جدایی و آوارگی آنها را به تصویر میکشد.
پس از خیانت رمی، لیلا در پذیرش و کنار آمدن با جداییشان دچار مشکل شده است. یک روز، رمی به لیلا اطلاع میدهد که قصد دارد به تنهایی به بولیوی سفر کند تا به اشتباهات خود فکر کرده و آنها را درک کند.
فاطمه، زنی قوی ، سرپرست ماساژورهای یک حمام عمومی در الجزیره است. سال 1995 است و اوضاع در پایتخت متشنج است. روز پیش رو برای همه، و به خصوص برای فاطمه، پر جنب و جوش خواهد بود. او حتی در حالی که به محل کار خود می رود، شاهد یک حمله تروریستی است. در حمام، فاطمه باید احساس بهتری داشته باشد، اما جو آنجا سنگین و غم انگیز است. او در مورد آینده کشورش نگران است و از اینکه مشتریانش در مورد این موضوع صحبت نمی کنند، ناامید شده است...