مونیکا پس از فرار از دست خواهر ناتنی قاتل خود، در سیاتل زندگی جدیدی را آغاز میکند. سیمون که دچار فراموشی شده است، با دیدن مونیکا در تلویزیون، خاطراتش را به یاد میآورد و خواهران دوباره به هم میرسند.
این فیلم کندرا را دنبال می کند که خود را در یک ازدواج ناموفق می بیند و باید با تصمیمات زندگی خود کنار بیاید. هنگامی که بن به زندگی او باز می گردد، او در یک نقطه بحرانی قرار می گیرد و باید قدرت کنترل زندگی خود را پیدا کند...
مونیکا در حالی که سعی می کند به عنوان مجری یک برنامه گفتگومحور بعدازظهر اجرا داشته باشد، به دنبال شروعی تازه است. او با دستیار جدیدش، سیمون، زنی آشفته که قصد دارد زندگی مونیکا را برای همیشه تصاحب کند، دوست صمیمی می شود...