Michael Scott

داستان بازهم درباره کریسمس است. و گروهی تعطیلات کریسمس را جشن میگیرند...

داستان واقعی جان اسمیت و ناپدید شدن همسرانش به لطف تلاش‌های مداوم خانواده یکی از قربانیان، به ویژه دختر و خواهر همسر دوم او، فران، تا حدودی روشن شد.

جودی با وجود اینکه نمی‌توانست ثابت کند، اما مطمئن بود که همسر سابقش در حال آزار جنسی دخترشان سامانتا است. وقتی دادگاه حضانت مشترک سامانتا را صادر کرد، جودی او را برداشت و به یک شبکه زیرزمینی پناه برد. این شبکه از سامانتا در برابر دادگاه‌ها محافظت می‌کرد. همسر جودی نیز بی‌وقفه از کارآگاهان می‌خواست سامانتا را پیدا کنند.

زمانی که یک پیرمرد ثروتمند بطور غیر منتظره فوت می کند تمامی اموالش را برای پرستار جدیدش "کیتی فرانکلین" به ارث می گذارد، اکنون پای "کیتی" به دنیایی از فریبکاری، دروغ و قتل کشیده می شود. او برای زنده ماندن باید از انگیزه همه باخبر شود، حتی کسانی که او را دوست دارند ...