زندگی یک نوجوان در حومه شهر با همسایه شدن جان وین گِیسی (قاتل زنجیرهای معروف) زیر و رو میشود. کنجکاوی نوجوان او را به سمت رازهای تاریک میبرد و سرانجام به یک رویارویی ترسناک با این فرد شرور میانجامد.
هنگامی که اریک و مارشا رابطه طولانی مدت خود را قطع می کنند، اریک روزنامه نگار می تواند به خوبی آن را تحمل کند. او هنوز همسفر دیرینه سگش گیب را دارد و رئیسش، خانم اندروز، می خواهد او را به لندن بفرستد تا دفتری باز کند...
دو وکیل که در گذشته عاشق هم بودهاند، حالا در دو سوی یک نزاع حقوقی قرار گرفتهاند. یکی برای حفظ یک دهکده کوهستانی کوچک میجنگد و دیگری میخواهد آن را به یک پیست اسکی تبدیل کند. یک اتفاق ناگهانی باعث میشود که آنها مجدداً به هم نزدیک شوند و گذشته آنها در این دهکده کوچک زنده شود.
الیزابت، یک ویراستار جوان، به طور اتفاقی با یک خانه قدیمی و ارواح ساکن آن روبرو میشود. این ارواح، که سالهاست در انتظار فرصتی برای بیان داستان خود هستند، به الیزابت پناه میآورند تا او راز قتل عامشان را برای دنیا فاش کند.