زندگی یک نوجوان در حومه شهر با همسایه شدن جان وین گِیسی (قاتل زنجیرهای معروف) زیر و رو میشود. کنجکاوی نوجوان او را به سمت رازهای تاریک میبرد و سرانجام به یک رویارویی ترسناک با این فرد شرور میانجامد.
پس از چند سال سختی مالی، مادری جوان به نام "راشل" تصمیم می گیرد به محل کارش برگردد تا به همسر سابق خود در پرداخت بدهی هایش کمک کند. برای نگهداری از دختر 4 ساله اش، تصمیم می گیرد او را در یک مهدکودک ثبت نام بکند. بعد از چند هفته، دخترشان رفتار ناخوشایندی از خود نشان می دهد، او به این نتیجه می رسد که ممکن است دخترش توسط معلمان مهد کودک مورد بد رفتاری قرار گرفته باشد ...
اَلی پس از اخراج از آژانس تبلیغاتی، با کمک دوست صمیمی خود مصاحبهای با یک مدیر تبلیغاتی که مادر هم هست ترتیب میدهد. او شغل را به دست میآورد، اما نه به عنوان یک متخصص تبلیغات، بلکه به عنوان پرستار بچه. با وجود ناآگاهی از بچهداری، به دلیل مشکلات اقتصادی و وام مسکن، ناچار به پذیرش این شغل میشود....