کاترین پس از مرگ پدرش به عمارت قدیمی خانوادهاش در نروژ بازمیگردد. اما با شنیدن داستانهای ترسناک اهالی روستا درباره ناپدید شدنها و قتلها، آرامش او بر هم میخورد و او مجبور میشود به دنبال رازهای تاریک خانوادهاش بگردد.
اولریک پس از 12 سال به جرم قتل از زندان آزاد شد. او یک اتاق و شغل مکانیکی پیدا می کند و با گروه قدیمی خود ارتباط برقرار می کند. پسرش او را به عنوان عموی نامزد باردارش معرفی می کند...