ملیسا می فهمد که شوهر جدیدش ، کوین ، یک لاس زن است و هیچ جاه طلبی ندارد. این دو در حالی که کوین تا زمان نهایی شدن طلاق در خانه می ماند ، هم اتاقی می شوند ، اما وقتی جسد مرد پیدا می شود ، همه چشم ها به ملیسا دوخته می شوند...
در یک روز معجزهآسا در منطقه روستایی ویسکانسین، مردگان از قبرهایشان برمیخیزند، اما ظاهر میشوند و بدون تغییر رفتار میکنند. و حالا وظیفه افسر دانا سایپرس است که یک پرونده قتل را حل کند که در آن همه، زنده یا مرده، مظنون هستند.