یک افسر پلیس بازنشسته، فرصتی پیدا میکند تا با دستگیری یک گروه سارق بانک، به زندگی سابق خود برگردد. او با همکاری یک پلیس زن جوان، باید قبل از اینکه این سرقت جلب توجه مقامات جدید شود، سریع عمل کند.
وقتی یک باکتریشناس جوان شاهد یک تصادف رانندگی میشود، درگیر زندگی متوفی میشود و این باعث میشود که فقدان سرکوبشدهی فرزند متولد نشدهاش را تجربه کند.
ژولیتا وویچیتسکا، خبرنگار جوان، در پی مرگ مشکوک یک ستاره تلویزیونی است که معتقد است جنایتی برنامهریزیشده بوده، نه تصادف. هر قدمی که او به حقیقت نزدیکتر میشود، جانش را به خطر میاندازد.
ساشا مدیریت یک شرکتی را برعهده دارد که سنگ قبر را در قبرستان محلی نصب میکند. مشتریان بسیاری که او دارد، همگی تجربهی فاجعههای شخصی را پشت سر گذاشتهاند، اما او پر از بد بینی است. یک روز، دختر چهارده سالهی ساشا ظاهر میشود تا او را به زندگی خود بازگرداند...