آندری داوژنکو به دلیل مخالفت با حکومت شوروی، مورد آزار و شکنجههای روانی قرار میگیرد. این داستان درباره مبارزه ارادهی فردی در برابر قدرت یک نظام سرکوبگر است.
ساشا مدیریت یک شرکتی را برعهده دارد که سنگ قبر را در قبرستان محلی نصب میکند. مشتریان بسیاری که او دارد، همگی تجربهی فاجعههای شخصی را پشت سر گذاشتهاند، اما او پر از بد بینی است. یک روز، دختر چهارده سالهی ساشا ظاهر میشود تا او را به زندگی خود بازگرداند...
اوکراین، 1918. در حالی که یک ارتش بلشویک متشکل از حدود 4000 نفر به فرماندهی ژنرال موراویف به سمت کیف پیشروی می کند، با هدف تصرف شهر، یک واحد کوچک اوکراینی متشکل از 400 سرباز - که حدود 300 نفر از آنها دانشجو هستند - در نزدیکی راه آهن مقاومت می کنند...